راهکار 1
پرورش اصالت: رها کردن فکر دیگران
معمولاً آدم ها در زندگی روندی رو به عقب را طی می کنند: آنها سعی می کنند مال یا دارایی خود را بیشتر کنند تا بتوانند کار مورد علاقه ی خود رابیشتر انجام دهند و از این رهگذر احساس خوشبختی کنند.
اما این روش در عمل نتیجه ای معکوس دارد. شما باید ابتدا خود واقعی تان باشید و بعد کاری را که واقعاً باید انجام دهید، به جا آورید، تا به آنچه می خواهید دست یابید.
– مارگات یانگ
قبل از آنکه تحقیق خود راشروع کنم، همیشه آدم ها را به دو دسته اصیل و شخصی ام، دریافتم که اصالت نیز سایر شیوه های مطلوب زیستن به انتخاب ما بستگی دارد. اصالت نیز نیاز به تمرین دارد غیر اصیل تقسیم می کردم. به این معنی که اصولا یک شخص یا از وپژگی اصالت برخوردار است یا به کلی فاقد آن است. به نظر من اکثر ما این طور فکر می کنیم: او خیلی اصیل است. اما با پیشروی در کار تحقیق و زندگی و صفتی نیست که در ذات و سرشت عده ای باشد و در عده ای دیگری نباشد.
برای با اصالت زیستن هر روز باید در برخورد با موقعیت های مختلف دست به اتخاب هایی بزنیم و بین خودنمایی و وقعی بودن یکی را انتخاب کنیم. تصمیم بگیریم صادق باشیم و اجازه دهیم خود واقعی مان به نمایش در آید.عده ای همواره صادقانه زیستن را آکاهانه تمرین می کنند و عده ای نمی کنند. عده ای هم گاه صادق و گاه نا صادق اند. باور کنید، گر چه من خود اطلاعات زیادی درباره صداقت دارم و اصالت از موضوعات مورد تحقیق من است، اما زمانی که نسبت به خود دچار تردید می شوم یا شرم را تجربه می کنم، می توانم از خود حقیقی ام چشم بپوشم و آدمی بشم که دیگران می خواهند.
فکر این که می توانیم اصالت را به عنوان شیوه زندگی خود برگزینیم، اکثر ما را امیدوار و در عین حال خسته می سازد. امید از این جهت که واقعی بودن یک ارزش است. اکثر ما جذب آدم های صمیمی، معمولی و صادق می شویم و دوست داریم خود نیز در زندگی این گونه باشیم، اما خسته می شویم چون حتی بدون تأمل زیاد هم می دانیم که حفظ اصالت در فرهنگی که همه چیز( از وزن گرفته تا شکل ظاهری خانه مان) را به ما دیکته می کنند، اقدامی به غایت سنگین و دشوار است.
با توجه به وسعت تکالیفی که روبروی ما قرار دارد، یعنی اصیل بودن در فرهنگی که از ما می خواهد همرنگ جماعت باشیم و پیوسته این و آن را از خود راضی نگه داریم، تصمیم گرفتم در کار خود تعریفی از اصالت ارائه دهم که بتوانم به عنوان معیار از آن استفاده کنم. در تعریف اصالت باید ببینیم این مفهوم از چه اجزایی تشکیل شده است به عبارت دیگر چه اجزایی باید کنار هم قرار بگیرند تاخودی اصالت داشته باشیم؟ و اما تعریف من:
اصالت یعنی تمرین همه روزه این موضوع که خود آرمانی ( انچه فکر می کنم باید باشیم) را کنار بگذاریم و خود را آن طور که هستیم بپذیریم.
انتخاب اصالت یعنی:
- تمرین شجاعت برای پذیرفتن کامل نبودن خود، قبول ضعف وآسیب پذیری خود و تعیین حد و مرز در رابطه خود با دیگران.
- تمرین شفقت که ناشی از علم به این نکته است که همه ی ما، هم نقاط ضعف داریم و هم نقاط قوت.
- ایجاد پیوند و احساس تعلق که فقط با باور این حقیقت ممکن می شود: ما کامل نیستیم.
اصالت مستلزم زندگی کردن با تمام وجود و عشق ورزی است، حتی زمانی که با احساس شرم و کافی نبودن دست به گریبانیم و حتی زمانی که شادی آنقدر شدید است که می ترسیم به آن نزدیک شویم.
با تمرین آگاهانه اصالت در عین خود کاوی های پر چالش است که می توانیم لطف و زیبایی، شاد ی و شکرگزاری را به زندگی خود دعوت کنیم.
همان طور که در ادامه خواهید دید، بسیاری از مفاهیم مذکور در راهکارهای ده گانه ی کتاب، در تعاریف گوناگون، در آمیخته با هم و مرتبط با یکدیگرند و این الگو در سراسر کتاب تکرارمی شود. هدف من این است که درباره هر یک از آنها به طور جداگانه و در ارتباط با یکدیگر صحبت کنم تا نقش آنها به تنهایی و در
ارتباط با هم روشن شود، بقیه کتاب را بحث درباره ی واژه هایی چون کما ل گرایی می پردازیم تا اهمیت آنها روشن شود و در عین حال با عواملی که می توانند مانع از زندگی اصیل شوند، آشنا شویم.
انتخاب اصالت گزینشی آسان نیست. ای. ای کامینگز نوشته است:
«در دنیایی که شب وروز تلاش می شود تا از ما، کسی غیر از خودمان بسازند، خود برون و خود ماندن سخت ترین نبردی است که انسان می تواند داشته باشد.»«واقعی ماندن» یکی از شجاع ترین مبارزه هایی است که درتمام عمر می توانیم داشته باشیم.
وقتی تصمیم می گیریم با خود روراست باشیمَ، اطرافیان می خواهند بدانند چرا و چگونه تغییر می کنیم شاید همسر و فرزندانمان از مشاهده ی تغییر ما نگران شوند. دوستان و اقوام نگران آنند که تمرین اصالت
ما چه تأثیری برروابط ما با آنان خواهد گذاشت. شاید عده ای از هدف تازه ی ما الهام بگیرند و عده ای دیگر فکر کنند که زیادی داریم تغییر می کنیم، طوری که ممکن است آنان را رها کنیم یا مانند آینه ای آزار دهنده روبه روی آنان قرار گیریم.
به نظر من این اصیل بودن نیست که وضع موجود را به چالش می طلبد بلکه جسارتی است که برای اصیل بودن اعمال می شود. همه ی ما می ترسیم که مبادا خود کامه به نظر برسیم. دوست نداریم اصالت ما به عنوان خود خواهی یا خود شیفتگی تلقی شود. وقتی اولین بار تمرین آگاهانه اصیل بودن را شروع کردم، هر روز احساس می کردم از میان دو صف از موجودات مزاحمی راه می روم که مرا تنبیه می کنند.
صدایشان بلند و نرمش ناپذیر بود:
- اگر فکر کنم آدم کامل و بی عیبی هستم، اما دیگران این طور فکر نکنند چه؟
- اگر اجازه بدهم خود ناقصم آشکار شود و دیگران آن را دوست نداشته باشند چه؟
- اگر دوستان، خانواده یا همکارانم من کامی و بی نقص را، یعنی منی که مراقب همه چیز و همه کس است، بیشتر دوست داشته باشند چه؟
گاه وقتی سیستمی را به سمت جلو هل می دهم، سیستم با فشار به سمت عقب برمی گردد. این عقب برگشتن می تواند هر چیزی باشد، از تاب دادن چشم ها و پچ پچ کردن گرفته تا درگیری ارتباطی و احساس
انزو.ممکن است دیگران با سنگدلی و شرمنده ساختن به صدای اصالت ما پاسخ دهند. در تحقیق خود
درباره ی احساس شرم و اصالت، به این نکته برخوردم که اعتراض کردن عامل بزرگی برای احساس شرم در زنان است. افرادی که در پژوهش من شرکت داشتند مشکل خود را این گونه توصیف کرده اند:
- مردم را ناراحت نکن، اما صادق باش.
- احساسات کسی را جریحه دار نکن، کسی را نرجان اما آنچه در ذهن داری بیان کن.
- بگذار آگاه و تحصیل کرده به نظر برسی، اما نه مثل علامه ها.
- خلاف ذانقه ی عمومی حرف نزن؛ حرف بحث انگیز نزن، اما شهامت آن را داشته باش که مخالفت خود را با جمع نشان دهی.
موضوع دیگری گه در کار خود بدان پی بردم این بود که وقتی احساسات، آراء و عاید افراد، متفاوت از انتظارات فرهنگ از آن ها ( به عنوان مرد یا زن) است، دچار تعارض درونی می شوند. مثلاً لاغری، زیبایی و…
فروتنی در فرهنگ ما از جمله ویژگی های زنانه است. یعنی اگر بخواهیم تهدیدی احساس نکنیم باید تا آنجا که می توانیم کوچک، جذاب و آرام بمانیم.
ویژگی های وابسته به جنس مذکر عبارتند از: کنترل هیجان، اولویت کار، در کنترل داشتن زن ها و تلاش برای پست و مقام. این یعنی، شرایط مناسب و بی خطر برای مردها این است که احساسات را کنار بگذارند، در کسب درآمد بکوشند و پیوند ها و روابط معنا دار را رها کنند .نکته اینجا است که اصیل بودن، همیشه توأم با امنیت نیست وگاه کاملاً برعکس است. گاه لازم است از محدوده ی امنینی خود پا را فراتر بگذاریم
و من به عنوان فردی که خود بارها از محدود ی ایمنی پا بیرون گذاشته است به شما می گویم که احتمال آنکه به شما حمله کنند بسیار زیاد است.
وقتی شخصی به کار خطیری اقدام می کند، حرف تازه ای پیش می کشد یا دست به کار تازه ای می زند که در آن مهارت چندانی ندارد، معمولاً مورد حمله و انتقاد دیگران قرار می گیرید. سنگدلی کردن راحت و بی درد سر شده است، به ویژه این روزها که تکنولوژِی، گمنام ماندن را ممکن ساخته است.
وقتی در راه اصالت قدم می گذاریم، توجه به این نکته مهم است که سنگدلی همیشه باعث رنجش میشود هر چند انتقاد با حقیقت منطبق نباشد.
وقتی بر خلاف جریان موجود گام برمی داریم و کارمان در معرض دید دیگران قرار می گیرد، عده ای احساس خطر می کنند و سعی می کنند بر موردی انگشت بگذارند که بیشترین رنجش را می تواند ایجاد کند. برای مثال، به ظاهر ما، دوست داشتنی بودن ما به شیوه ی فرزند پروری ما حمله می کنند.
مشکل اینجاست که وقتی به حرف دیگران اهمیت نمی دهیم و از رنجشی مصون می مانیم، نمی توانیم پیوند و ارتباط مؤثری برقرار کنیم. شجاعت این است که قصه خود را بازگو کنیم و خود را در معرض انتقاد قرار دهیم.
اگر بخواهیم پیوند صمیمانه را تجربه کنیم، باید این خطر را به جان بخریم و پرده از ضعف و آسیب پذیری خود برداریم.
تمرین اصالت اقدامی خطیر است، نشان دادن خود واقعی جرئت می خواهد، اما به نظر من خطر پنهان کردن خود و مواهبی که داریم، خطرناک تر است. عقاید، ماجراها و آراء به زبان نیامده خنثی می شوند، بلکه ممکن است در درون بجوشد و احساس ارزشمندی ما را بفرسایند.
تصورم این است که ما با هشداری ذاتی به دنیا می آییم، هشداری شبیه آنچه روی بسته های سیگار می خوانیم:
هشدار:
اگر اصالت خود را با امنیت معامله کنید، اضطراب، افسردگی، اختلال خوردن، اعتیاد، خشم، نارضایتی و غم و اندوه را تجربه خواهید کرد. نادیده گرفتن خود واقعی مان به خاطر آنچه ممکن است دیگران فکر کنند، کاری عبث و بیهوده است. البته ممکن است اصیل بودن ما عده ای را ناراحت کند، اما در نهایت صداقت با خود، بهترین هدیه ای است که می توانیم به افراد مورد علاقه ی خود بدهیم. اگر قرار نباشد در تمام کارها
ابر باشیم و همه را از خود راضی نگه داریم، برای افراد مورد علاقه و مهم در زندگی ام وقت، توجه و عشق و پیوند بیشتری صرف خواهم کرد.
تمرین اصیل بودن من برای همسرم استیو، و فرزندانم الن وچارلی سخت است چون زمان، انرژی وتوجه بیشتری می خواهد. اما حقیقت این است که آنها نیز درگیر همین ماجرا هستند. همه ی ما بذای اصیل بودن تلاش می کنیم.
از پا ننشینید:
به هوش باشید: هرگاه با موفقیت آسیب پذیری روبه رو می شوم، با تکرار این شعار، هشیاری نسبت به اهدافم را حفظ می کنم: «عقب نشینی نکن، روترش نکن، اوی موضع خودت ایستادگی کن.» تکرار این شعار کوچک به من کمک می کند تا برای راحتی دیگران خودم را کوچک نکنم و برای حفظ خودم( از انتقاد دیگران ) سپر نیندازم.
به خود انگیزه دهید:
من از وجود افرادی که کار و عقیده ی خود را با دیگران در میان می گذارند، انگیزه می گیرم. دوستم کاترین سنتر می گوید:«تو باید در زندگی خود با شهامت باشی تا دیگران هم بتوانند دلیرانه با زندگی خود رو به رو شوند.»
دست به کار شوید:
وقتی در موقعیتی قرار می گیریم که احساسآسیب پذیری و ضعف می کنم، سعی می کنم اولویت اولم را اصالت قرار دهم. وقتی اصیل بودن را هدف قرار می دهم و برای تحقق آن کار می کنم، هرگز پشیمان نمی شوم. ممکن است احساساتم جریحه دار شود اما هرگز احساس شرم و سر افکندگی نمی کنم. اما وقتی پذیرش و تأیید دیگران برایم مهم می شود و در نهایت بهره ای از آن نمی برم، احساس شرم به سراغم
می آید. «آن قدر که باید خوب نیستم.» وقتی اصیل ماندن برایم مهم می شود اما دیگران آن را نمی پسندند مشکلی برایم پیش می آید، اما وقتی هدفم این می شود که دیگران مرا دوست داشته باشند و این اتفاق نمی افتد، از درون آشفته می شوم، پس اصالت را در اولویت قرار می دهم.
شما چطور تلاش می کنید؟
تایپ : رضا انصاری رادمندی
بگرفته از کتاب:
نوشته: