گاهی برخی از افراد بعد ازاستخدام سازمان ، دچار سرخوردگی و بی انگیزگی می شوند. این افراد که تعداد نه چندان کمی هم در تمامی سازمان ها ندارند، کار را با نارضایتی آغاز می کنند و مرتب در حال شمردن مشکلات محیط کار خود هستند. این کارمندان به دلایل مختلفی دچار بی انگیزگی می شوند. اما چرا انگیزه کارکنان در محیط کار از بین می رود؟ با ما باشید تا به بررسی دلایل از بین رفتن انگیزه های کارکنان بپردازیم.

انگیزه های کارکنان ممکن است به طرق مختلفی از بین برود که در ادامه به بررسی علل آن خواهیم پرداخت:

حقوق پایین و مزایای ناچیز

یکی از اصلی ترین مواردی که باعث بی انگیزگی در محیط کار می شود، حقوق و مزایای پایین است. تعداد کثیری از کارمندان کار را به عنوان فعالیتی برای تامین معاش زندگی خود و افراد تحت تکلف خود بر می شمارند. این افراد تلاش می کنند تا زندگی راحتی داشته باشند و دوست دارند در ازای کار، پاداش و دست کم حقوق خود را دریافت کنند. هنگامی که در ازای فعالیت های زیاد و کار کردن، حقوق مکفی دریافت نمی شود و یا تاخیر در پرداخت حقوق صورت می گیرد، کارمندان دچار بی انگیزگی در کار می شوند و نه تنها علاقه ای به کار کردن نخواهند داشت، بلکه تصمیم بر ترک سازمان خواهند گرفت.

نبود علاقه به شغل و وظیفه

یکی از مشکلاتی که در هر سازمانی رخ می دهد، پدیده تکراری شدن شغل و وظیفه است. برخی از افراد به کارهایی گماشته می شوند که علاقه ای به وظیفه خود ندارند. این افراد به دلیل اشتباه کارشناسی نیروی انسانی، به کارهایی گماشته می شوند که نباید! در این حالت عدم علاقه به شغل ایجاد می شود.

گماردن افراد با تخصص به کارهای با تخصص پایین

اصطلاح انگلیسی این افراد Overqualified بودن است. انجام برخی از کارهای با تخصص پایین برای افراد متخصص کسالت آور است، چرا که آن کارها را افرادی با تخصص و هوش های پایین تر نیز می توانند انجام دهند. در این حالت این افراد انگیزه های خود را از دست می دهند و دیگر حاضر به کار کردن نخواهند بود.

دیده نشدن توسط کارفرما

دیده نشدن توسط کارفرما و مورد انتقاد قرار گرفتن، و در نظر نگرفتن کارهای مثبت، سبب بی انگیزه شدن و به اصطلاح سرد شدن کارکنان نسبت به انجام کار شوند.

ترفیع ندادن

یکی از نیازهای کارکنان در محیط کار، ترفیع مقام و رتبه است. اگر کارکنان براساس تجربه و تخصص خود ترفیع رتبه نگیرند، در صورتی که استحقاق آن را داشته باشند، انگیزه خود را از دست می دهند و ترجیح می دهند شرکت شما را به مقصد سازمانی دیگر ترک کنند.

داشتن مافوق با سطح پایین تر

اینکه زیر دست فردی که تخصص پایین تر از شما داشته باشد و اطلاعات کمتری داشته باشد، کار کنید، به شدت سبب بروز بی انگیزگی می شود. چرا که ممکن است مافوق به لحاظ توانایی و فنی اطلاعات بسیار کمتری را داشته باشد که این برای کارمندی با تخصص بالا پذیرفتنی نیست.

ارزش نداشتن برای سازمان

هنگامی که کارمندی دریابد برای مدیر و سازمانی که در آن کار می کند، ارزشی ندارد، بی انگیزه می شود. هنگامی که او دریابد سازمان برای رفع نیازهای اولیه و اساسی او از کار کردن، تلاشی نمی کند و برای حفظ او کوششی نمی کند و به راحتی یک نیروی متخصص را با یک فرد کم تجربه جایگزین می کند، او انگیزه خود را از دست می دهد و به فکر خروج از سیستم می افتد.

از دست دادن یک نیروی توانمند، متخصص و وفادار که می تواند کارها را به خوبی مدیریت کند، برای یک شرکت هزینه های بسیاری را در پی خواهد داشت. پس بهتر است به اصول مدیریت و رفتارهای سازمانی تکیه کرد و به جای از دست دادن نیروها، در پی حفظ آن ها و در نهایت رسیدن به هدف بود.

برگرفته از سایت تازه های روز