رسالت شخصی بیانهای است ازآنچه میخواهیم باشیم از هر آنچه میخواهیم در مسیرِ عامل بودن دیدار و تجربه کنیم. نوشتن وسیلهای است برای عینیت بخشیدن به آن. نوشتن این رسالت را از مرحله ذهنیت خارج میکند و به واقعیت نزدیک میکند.آینده همیشه در تخیل ما وجود دارد با نیروی تخیل خود به آن تحقق میدهیم. استفان کاوی برای رسیدن به دیدی از رسالت شخصی خویش پیشنهاد تجربهای را میدهد.
در محیطی آرام این تخیل و تجسم را انجام دهید. تجسم کنید در راه رسیدن به مراسم خاکسپاری یکی از عزیزانت هستی. قصد دارید آخرین دیدار را با او داشته باشید.
به تابوت نزدیک میشوید بهمحض دیدن، ناگهان خود را چهره به چهرهی خویشتن میبیند. این مراسم خاکسپاری خودتان است که چهار سال پس از تاریخ امروز انجام میگیرد. همه افراد را میبینید که برای بزرگداشت شما در این مراسم حاضرشدهاند.
اکنون در این مراسم اعضای خانوادهتان در مورد شما سخن خواهند گفت. دوستانتان دربارهی اینکه شما چگونه انسانی بودید سخنرانی خواهند کرد.
دوست دارید کلام آنها درباره شما چه باشد.
دوست داشتید از چه مَنشی در مورد شما صحبت کنند؟
اکنون لحظهای در سکوت به احساسهایتان بیندیشید و آنها را بنویسید. در این لحظه ما دیدار با ژرفترین ارزشهایمان را تجربه میکنیم.
عامل بودن بینش شخصی است و عادت دوم به تعیین چشمانداز و رسالت خویش با توجه به هدفها و نقشهایمان مربوط میشود.
رسالت شخصی فرد با در نظر گرفتن نقشهای فرد شکل میگیرد. تعیین رسالت شخصی باهدف گذرای متفاوت است رسالت شخصی فرایندی همیشگی است، در راه بودن است اما هدف پایانپذیر است.
محور رسالت شخصی بر سلسلهای از ارزشها و اصول قرار میگیرد که توسط خویش انتخاب میکنیم. رسالت و مأموریت ما از هدف، راه و ارزشهایمان تشکیلشده است. در پاسخ به این پرسش که ما چه میخواهیم به وجود بیاوریم؟ رسالت خود را تعیین میکنیم.
رسالت معنای زندگی ما است و ما به فردیت اصیل خودمان میرسیم.