بدیهی است که به دلیل این وضعیت جدید و فشاری که از بیرون به زنان سرپرست خانوار وارد میشود، باعث اعمال نوعی بار روانی سنگین به آنان میشود. زنی که هم باید مادری نمونه باشد، با فشارهای اقتصادی کنار بیاید، مراقب خودش باشد، دائم زیر ذره بین است که مبادا خطایی از او سر بزند و مهمتر از آن، همچنان بتواند در جامعه حضوری فعال داشته باشد. طبق یک بررسی علمی به عمل آمده «بررسی وضعیت سلامت جسمانی و روانی زنان سرپرست خانوار نشان میدهد که آنها در مقایسه با سایر زنان از سلامت جسمانی و روانی کمتری برخوردارند و با انواع بیماریهای روحی مانند اضطراب، پرخاشگری، افسردگی، انزواطلبی، وسواس و … دست و پنجه نرم میکنند. همچنین از دردهای جسمی زیادی رنج میبرند که منشأ آنها روحی و روانی است.»
از آنجایی که زنان سرپرست خانوار، مسئولیت تأمین معاش خانواده را نیز برعهده دارند، با مشکلات عدیده ای روبهرو میشوند. به دلیل عدم برابری در قوانین استخدامی ایران از یک سو و مزد کمتر زنان به ازای مردان در برابر کار یکسان، زنان همواره با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنند. به عبارت دیگر، بازار کار در کشورهایی که از تبعیض جنسیتی رنج میبرند، از قبیل ایران، کاملا مردانه است. در چرخه بازار کار این کشورها، این مردان هستند که همواره در مرکز توجه قرار میگیرند و زنان، در لایههای بعدی، شاید لایههای دوم و سوم، به موقعیتهای شغلی دسترسی خواهند داشت.
زنان در بازار کار ایران، همواره در حاشیه قرار دارند. عسل هم از این قاعده مستثنا نیست: «به دلیل مشکلاتی که برای زنان از نظر اقتصادی در محیطهای شغلی وجود دارد، همیشه از لحاظ اقتصادی در مضیقه هستم، چون زن هستم، در برابر مردان آن شرکت حقوق کمتری دارم، اضافه کار کمتری دارم و از همه مهمتر امنیت کمتری دارم. مدیرعامل شرکتها یا هیچ تمایلی به استخدام زنان مطلقه ندارند، یا آنقدر آنها را زیر ذره بین قرار میدهند که حتی جرأت ندارند با کسی صحبت کنند. البته من این مشکلات را در محل کارم ندارم، اما برای اینکه بتوانم زندگی مطلوبی برای فرزندم ایجاد کنم، مجبورم ساعتهای زیادی در شرکت بمانم.»
اکثر زنان سرپرست خانوار بیسوادند
در ایران هر سال ۶۰ هزار زن بیسرپرست میشوند. «بر اساس تحقیقات به عمل آمده و به گفته آقای دکتر براتی رئیس یکی از مسئولان سازمان بهزیستی به طور کلی از مجموع ۱۷ میلیون و ۳۵۳ هزار خانوار کشور، ۱۵ میلیون و ۷۱۲ هزار خانواده سرپرست مرد دارند و یک میلیون و ۶۴۰ هزار نفر زن سرپرست هستند، طی ۱۰ سال گذشته تعداد خانوادههای زن سرپرست با رشد ۵۸ درصدی نسبت به رشد ۳۸درصدی خانوادههای مرد سرپرست، افزایش بیشتری داشته است. هم اکنون ۲۳۵ هزار زن خودسرپرست و سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی کشور قرار دارند که از این تعداد ۱۵۰ هزار نفر مستمری دریافت میکنند و بقیه زنانی هستند که بازتوان شده و از خدمات بیمه ای مانند دفترچه بیمه درمانی بهرهمند هستند.
همچنین آمارها نشان میدهد ۲/۳ درصد زنان سرپرست خانوار اساساً بیسوادند و از میان یکسوم مابقی تنها حدود ۲/۳ درصد تحصیلات عالی و ۶/۶ درصد تحصیلاتی در حد دبیرستان یا دیپلم دارند و تحصیلات سایر زنان باسواد سرپرست خانوار، در حد ابتدایی یا راهنمایی است. حدود یکسوم زنان سرپرست خانوار صرفاً از محل کمکهزینه امداد زندگی میکنند یا درآمد ماهانهای کمتر از ۲۵ هزار تومان دارند (به ترتیب ۱/۱۱درصد و ۳/۲۵ درصد)، یکسوم (۷/۳۲درصد) بین ۲۶ تا ۴۵ هزار تومان در ماه درآمد دارند. ۲/۱۵ درصد نیز از جانب مردم، کمکهای نقدی یا جنسی برای گذران زندگی خود دریافت میکنند.» با این حال، زنان سرپرست خانوار همچنان از مشکلات اجتماعی و فرهنگی نیز رنج میبرند. با وجود تغییرات فرهنگی جامعه ایرانی، نگرش منفی بر این زنان وجود دارد.
ثمین چراغی
برگرفته از سایت یثنا