رویکردهای مختلفی به تعریف و تشریح رهبری وجود دارد. رویکردهای گوناگون ممکن است روی این موارد تمرکز کنند:
ویژگی ها یا کیفیت های رهبری: که ممکن است شامل چشم انداز، واقع گرایی، رشادت و اخلاق خدمت رسانی و یکپارچگی باشد.
شایستگی های رهبری: مواردی است که برای یک رهبر حایز اهمیت اسن و شامل این موارد است:
توسعه استراتژی، نوآوری، تعیین جهت، خود_مدیریتی و …..که هر یک از اینها می توانند به فاکتور های رفتاری بیشتیر تجزیه شوند.
کوچینگ می تواند به رهبر کمک کند تا با هر رویکردی کارکند، خصوصا آنکه دستور کار و جلسه کوچینگ بیشتر تابع مراجع است تا کوچ . بعضی افراد شجاعت برایشان یک فاکتور اساسی بوده و نیاز داشته اند تا آن را در قالب رفتارهای پرخاشگرانه با بالا دستی ها یا هم ردیف ها نمایش دهند. کوچینگ فضایی برای ابراز آسیب پذیری، تحت حمایت و پشتیبانی قرار گرفتن و بهره گیری از نقاط قوت و منابع فردی برای غلبه بر موانع پیش رو را فراهم می نماید.
ابزارهای مختلف بازخورد 360 درجه در موضوع شایستگی، به رهبران کمک میکند تا از اعداد و نمودارها، معانی مورد نظر را استخراج کرده و برنامه های توسعه واقعی را در هم ادغام کنند. رهبر نیازمند ایجاد توازن و تعادل بین تعدادی از تناقض های ظاهری است:
- اندیشیدن به تصاویر و مفاهیم بزرگ
- توسعه استراتژِی بلند مدت
- هدایت و پرورش تحولات
- راضی نگه داشتن هیت مدیره و سهام داران
- دقت و تمرکز کافی بر جزییات
- حل مسایل کوتاه مدت
- ایجاد تعهد و تمرکز
- انگیزش کارکنان
روانشناسی مثبت گرا و سایر پیشرفت های اخیر در علوم انسانی باعث می شود که رهبر خود را با این تناقضات تطبیق داده و به نحو اثر بخش تری رهبری کند. مربی ای که از روانشناسی مثبت گرا آگاه باشد می تواند در جایگاه بسیار مهمی قرار گرفته و به رهبران کمک کند تا در بهترین موقعیت قرار گیرند و بنابراین زندگی کاری را به تلاشی مثبت و بهره ور برای خود و ذینفعان تبدیل کنند.
اخذ تصمیم
بخش عمده ای از تصمیمات مدیران ارشد سریع و شهودی اتخاذ شده و بیشتر آنان ندرتا بیش از ده دقیقه برای فعالیتی وقت گذاشته اند. مدیران ارشد تمایل دارند توجه خود را به صید ماهی های طلایی معطوف کنند و روش های آموزش مدیریت که برای مدیران جوان استفاده می شود، مسیر دقیق تصمیم گیری عقلایی که بر هدایت جلسات برنامه ریزی شده تاکید دارد را به چالش می کشد.
اما رهبران از دنبال کردن پاسخ های شهودی خودداری می کنند و بیشتر دل به فرایندهای طولانی تصمیم گیری می بندد که گاه همان تصمیم اولیه را تایید کرده و یا منجر به تصمیم ضعیف تر می شود.
این نوع اندیشه را رفتار دو پهلو می تواند به نگراتی یا ترس نهفته یا باورهای خود محدود کننده شکل گرفته در کودکی مربوط شود.
کوچ می تواند به مدیر یا رهبر برای حل این مساله کمک کند، از جمله حمایت از آنها در پذیرش تفکر شهودی اولیه و ریسک پذیر، با کمک به غلبه بر باورها یا مفروضات محدودکننده در سایر موارد می تواند موثر باشد. و نتیجه جلسه تعهادلی پرتوان از خلاقیت و شهود است که با حس واقع گرایی به جای ترس پشتیبانی می شود.
بنابراین شهود می تواند بسیار توانمند و کارا باشد و البته در مواردی نیز می تواند نادرست باشد و منجر به محمدود شدن ایده ها هایی می شود که نتیجه مطلوبی ندارند.
بازه گسترده ای از مفروضات ثابت رهبری وجود دارد از جمله چگونه باید با افراد رفتار کرد؟ چند ساعت باید کار کنند؟ از پس چه کارهایی بر میایند یا مجاز به انجام آن هستند و ….
این مفروضت منجر می شود که چشم شان به روی شواهدی که مقابل دیدگان شان است بسته شود، شواهدی که اگر لحاظ شوند موفقیت انها را چند برابر خواهد کرد. برای مثال: علارغم شواهد زیادی که رابطه بهزیستی در محیط کار را با بهبود عملکرد مود تایید قرار داده اند، تعداد زیادی از مدیران و رهبران، هنوز بر ساعت های کاری طولانی و افزایش کارایی مکانیکی بجای افزایش انگیزش نیروی کار تاکید دارند.
این عدم پذیرش شواهد و مدارک علمی و پایبندی بر سنت ها و تفکرات قدیمی نشان از باورهای محدود کننده ، ترس از تغییر، مقاومت در مقابل تغییر، عدم اعتماد به مدیران و کارمندان زیر دست و …. دارد که کوچ در رفع این موارد کمک زیادی می تواند بکند.
برگرفته از کتاب :
