مکالمه یادگیری بازتابی
تفکر بازتابی بخشی از فرایند تفکر انتقادی است که به طور خاص به فرایندهای تجزیه و تحلیل و قضاوت درباره آنچه اتفاق افتاده است. این یک بررسی فعال ، مداوم و دقیق از یک اعتقاد یا یک فرم مفروض از دانش ، از زمینه هایی است که این دانش را پشتیبانی می کند ، و نتیجه گیری های بعدی که این دانش به آنها منتهی می شود – ارزیابی آنچه آنها می دانند ، آنچه باید بدانند و چگونه آنها این شکاف را برطرف می کنند.

یادگیری تولیدی محصول جانبی تفکر بازتابی است. ایده اصلی یادگیری تولیدی این است که ، برای یادگیری با درک ، باید معنی را فعالانه ساخت. این فرآیند ساخت معنا از طریق ایجاد روابط و ارتباط بین محرک ها و دانش ، اعتقادات و تجربیات موجود است

در مورد ایجاد تغییرات واقعی چه چیزی می توانیم از طبیعت یاد بگیریم؟
استیون جانسون در کتاب خود “ظهور: زندگی متصل مورچه ها ، مغزها ، شهرها و نرم افزار” مثالی از نحوه تشکیل کلنی های مورچه ها به روشی منطقی ارائه می دهد که به عنوان یک مجموعه عمل می کند ، به موجب آن سیستم خود الگوهای ساختار موفق را تعیین می کند / سازمان به تدریج با گذشت زمان. جوامع بشری به روشهای مشابه تکامل می یابند یا ظهور می کنند. هیچ طرح جامعی وجود ندارد. این پدیده به عنوان سازگاری در طول زمان شناخته می شود – غالباً با آزمون و خطا ، نه به دنبال یک برنامه مشخص.

این اصل ظهور شامل عنصر قوی تعامل و سازگاری برای تشکیل یک سیستم گسترده تر است. به عبارت دیگر ، یک روش ارگانیک وجود دارد که می تواند از طریق پالایش و توسعه تدریجی با “یادگیری” از تعاملات بی شماری با یک محیط بزرگ اطراف ، به جلو حرکت کند. ایجاد یک تغییر اصیل مستلزم تغییر از رویکرد سنتی خطی (خط مستقیم برای رسیدن از A به B) برای دستیابی به هدف به منظور اشتعال فرآیند خلاقیت به هدف بذر است.

مدیریت سنتی معمولاً مستلزم تحمیل و جهت دهی است که باعث می شود افراد تحت تأثیر قرار بگیرند و به شدت تحت تأثیر قرار بگیرند ، نه این که به خود-دانش خود دسترسی پیدا کنند [مردم ممکن است همه پاسخ ها را نداشته باشند اما مطمئناً از خرد و توانایی تفکر برخوردارند]. رویکرد کوچینگ تحول گرا ، مفهوم “ظهور” را در بر می گیرد و در مقایسه با رویکرد متداول نفوذ و اقناع و گاهی پیش بینی منافع شخصی و برنامه رهبر ، کاملاً با یادگیری امکان پذیر و تأمل سازگار است.

یک کوچ حرفه ای دیگر به “” من می خواهم همه چیز را در مورد مسئله شما درک کنم ، بنابراین می توانم به شما در حل آن کمک کنم “گوش نمی دهد بلکه به جای گوش دادن به ذهنیت” من واقعاً کنجکاو هستم تا ذات مراجع خود را درک کنم “. این تغییر ذهنیت از “راه حل دادن” ، “پل زدن بین اطلاعات” و “حل و فصل کردن” به کنجکاوی در مورد “چه کسی” مراجع شما است. کوچ ارشد می داند که آنها از طریق مشاهده مراجع خود ، ارزش بسیار بیشتری به او می دهند تا اینکه مشکل را حل کنند. (این روشی است که یک مشاور یا متخصص استفاده می کند ، یا یک کوچ بی تجربه .

غذای اندیشه: به عنوان کوچ ، یکی از تأثیرگذارترین هدایایی که می توانیم به مراجعان خود ببخشیم این است که به آنها اجازه دهیم صحبت کنند. این می تواند به سرعت اعتماد بین کوچ و مراجع را ایجاد کند. ترک سکوت بین زمانی که مراجع صحبت خود را متوقف می کند و کوچ شروع به صحبت می کند می تواند برای مراجع بسیار تأثیرگذار باشد. آنها ممکن است در زندگی خود زمانی نداشته باشند که به آنها فضای تفکر بیشتر داده شود زیرا شخص دیگری خلأ سکوت را پر می کند. به همین دلیل سکوت طلایی است زیرا این سکوت است که به مراجع اجازه می دهد بیشتر در افکار و احساسات خود فرو رود و بیشتر از آنچه که معمول است منعکس کند. و در این سکوت ، مراجع اغلب عقل یا آسیب پذیری عمیق تری از احساس خود را به وجود می آورد.

کاربرد: ایجاد فضای گوش دادن به مراجع برای صحبت آزادانه و واقعی شنیده شدن ، به آنها امکان می دهد تا بینش خود را نسبت به وضعیت خود و در مورد خود ایجاد کنند. تعمیق یادگیری استفاده از درک جدید مانند این است که هدف کوچ این است که  مراجع در هر جلسه کوچینگ از خودشان بیان کنند.

ICF این صلاحیت را ایجاد آگاهی می داند
توانایی ادغام و ارزیابی دقیق چندین منبع اطلاعات و تفسیرهایی که به مراجع کمک می کند تا آگاهی کسب کرده و از این طریق به نتایج توافق رسیده دست یابد.
در فرآیند کوچینگ تحول آفرین ، کوچ توجه زیادی را به آنچه گوش می دهد و گوش می دهد و درباره ارتباط احتمالی پرس و جو می کند تا درک در حال ظهور را جلب کند

این امر مستلزم رعایت موارد زیر در مراحل کوچینگ است:
• مراجع چگونه فکر می کند و اطلاعات را پردازش می کند؟
• آنها چگونه صحبت می کنند که اعتقادات آنها در مورد خود و وضعیتشان را نشان می دهد؟
• چه نقاط قوت یا استعدادهای منحصر به فردی در حال آشکار شدن است.
• مراجع چه احساسات یا عواطفی را ابراز می کند ، از جمله احساساتی که ممکن است درست در زیر سطح باشد

علاوه بر این ، ما نیز متوجه می شویم
• الگوهای گفتاری و زبان خاص مراجع ، از جمله استفاده از کلمه ای چند بار در جلسه ، یا مشاهده الگوهای صحبت کردن از جلسه ای به جلسه دیگر.
• تن صدا و سرعت گفتار مراجع ، و هنگامی که شیفت به بالا ، پایین ، بلندتر یا نرمتر اتفاق می افتد.
• انرژی موجود در صدای مراجع و هنگامی که به سمت بالا یا پایین می رود.
• برای هماهنگی بین کلمات گفته شده و زبان بدن گوش می دهد