انسان ها با سوالاتشان توصیف دنیایی را می کنند که در ذهنشان وجود دارد و به این شکل مدل ذهنی و تحلیل هایشان را بیان می کنند اما در جواب دادن عموما بر اساس گفته ها و اظهارات شنیده و خوانده شده اطلاعاتی را چه بسا نا آگاهانه تکرار و بیان می کنند.
نکته ای از آقای شعبانعلی :سوالی را مطرح کنند و سپس سعی کنند آن سوال را به ۱۰ شکل دیگر مطرح کنند و بعد از آن از خودشان دفاع کنند و توضیح دهند چرا آن سوال را مطرح کردند و سوالات دیگر را انتخاب نکردند که نتیجه این تمرین را شگفت انگیز توصیف کرده بودند.
تمرین
چطورشما ارتباطاتتان با دیگران را مدیریت می کنید؟
۱۰ شکل دیگر این سوال:
۱- سهم ارتباطات شما با همه اطرافیانتان به چه میزان است؟
۲- شما برای ارتباط با اطرافیانتان چه معیارهایی را در نظر می گیرید؟
۳- بطور کلی آیا ارتباط با اطرافیان جزو دغدغه های شما بحساب می آید؟
۴- کیفیت ارتباط با اطرافیانتان به چه شکلی است؟
۵- آیا ارتباط با اطرافیانتان بر اساس اولویت بندی خاصی صورت می پذیرد؟
۶- پیگیری اهداف تان در اولویت است یا ارتباط با اطرافیانتان؟
۷- در ارتباط با اطرافیانتان رضایت خودتان را بیشتر مدنظر قرار می دهید یا تائید و رضایت اطرافیان؟
۸- برای کاهش گله مندی و دلخوری اطرافیان از ارتباط کم با آنها چه تدابیری اندیشیدید؟
۹- هزینه و فایده ارتباط با اطرافیان در مقایسه با پیگیری اهداف و خواسته های شخصی بر اساس چه معیارهایی می سنجید؟
۱۰- در مسیر زندگی برای دستیابی به اهداف تان از یک سو و داشتن ارتباط با کیفیت مطلوب با اطرافیان از سوی دیگر چه راهکارهایی را پیشنهاد می کنید؟
۱۱- تا چه میزان توانستید ارتباط با اطرافیان را همسو و در راستای اهدافتان مدیریت کنید؟
۱۲- آیا مدیریت ارتباط با اطرافیان و پیگیری اهداف دو مقوله مستقل اند و ارتباطی با یکدیگر ندارند؟
۱۳- در صورت مرتبط بودن این دو مقوله (ارتباط با دیگران و پیگیری اهداف) چه فرایندی را جهت توسعه، تقویت و پیش روی آنها پیشنهاد می کنید؟
منبع دستنوشته