باور چیست و چگونه می توان آن ها را تغییر داد.

هر زمان که باوری در درون ما شکل گیرد، بی تردید در سرنوشت  ما نقش خواهد داشت ،زیرا باورهای ما عینک های هستند که ما از درون آنها می نگریم .باورهای ما تعیین می کنند که چگونه تجربه کنیم،چگونه احساس کنیم،چگونه ببینیم و چگونه بشنویم.

باورهای ما در درون ما نهادینه‌ شده‌اند .افرادی که در شرایط مشابه زندگی می‌کنند درک و تجربه‌های متفاوت از هم و از این زندگی خواهند داشت ،زیرا بر اساس باورهای  خود زندگی را تجربه می‌کنند .

زمانی که باورهای خود را تغییر دهید خواهید دید که نتایجی که به دست می‌آورید تغییر خواهند کرد.

زمانی که به دنیا می‌آییم هیچ باوری در ذهن ما نقش نبسته است .نوزادان مانند یک لوح نانوشته هستند و هیچ باوری در آن‌ها نوشته‌نشده است ، بسته به اینکه این کودک در کجا زندگی می‌کند ،در خاورمیانه یا ایالات‌متحده آمریکا ،در یک محله ثروتمند یا در یک محله فقر نشین ،چه والدینی از او نگهداری می‌کنند،کسانی که مثبت می‌اندیشند یا ذهنشان از ترس انباشته‌شده است .این کودک سیستم باور متفاوتی را خواهد یافت.

بسیاری از موارد والدین منفی فکر می‌کنند اما مثبت سخن می‌گویند و فرزندان بی‌تردید آن چیزی را می‌آموزند که ببینند نه آن چیزی که می‌شنوند .

والدین مؤثرتر از هر معلم و استاد و هر فرد قدرتمندی در جهان می‌توانند بر فرزندان خود تأثیر بگذارند .

گروه بعدی همسالان شما هستند . بدون تردید این گروه یکی از مهم‌ترین افرادی هستند که بر شما تأثیر خواهند گذاشت . بخصوص در دورانی که سن کمی دارید و تمام تجربیاتی که با دوستان و همسالان خود دارید می‌تواند جزء برنامه‌ای شود که شما برای باورهایتان در ذهن خود نصب‌کرده‌اید.

باورها می‌توانند حقیقت نداشته باشند اما همین باورها سرنوشت ما را تعیین می‌کنند.باورهای ما هستند که تعیین می‌کنند چه احساساتی داشته باشم .در ایلات متحده زمانی که پرچم ستاره‌دار به احتراز درمی‌آید ،مردم کف می‌زنند و احساساتی می‌شوند ،اما همین پرچم در نقطه‌ی دیگر از دنیا در مردمی که در آمریکا به دنیا نیامده‌اند هیچ احساسی برنمی‌انگیزد و حتی در برخی از نقاط دنیا به‌جای اینکه دیگران را شاد کند در آن‌ها احساس خشم به وجود آورد.

والتر گفته است که هر انسان ساخته‌ی عصری است که در آن زندگی می‌کند ،فقط تعداد اندکی از انسان هستند که می‌توانند خود را از دیوار باورهای زمان خویش بالاتر بکشند.سیستم باور شما لنز عینکی است که بر چشم دارید و از طریق آن‌همه چیز را می‌بینید . هر چیزی که شما در این دنیا می ببیند به آن رنگی خواهد بود که لنز عینک شماست . شما بر اساس رنگ عینک تان می‌توانید دنیا را بسیار دشوار بسیار زشت ،میدان مسابقه و خطرناک و ترسناک ببینید اما بسیاری هستند که همین دنیا را شاد فعال ،زیبا،و پر از فروانی می‌بینند،تفاوت این دو گروه در دنیای نیست که در آن زندگی می‌کنند، بلکه تفاوت در نحوه نگرش آن‌ها به این دنیاست.

باور یک مهارت است؟

باور چیزی است که شما آن را می‌آموزید هیچ‌کدام از شما با یک باور خاص هم به دنیا نیا آمده‌اید همه باورهای شما چیزهای است که از دیگران آموخته‌اید و همه ساختگی هستند و بنابراین می‌توان شکل آن‌ها را تغییر داد و درهای زندان را بگشاید.

تغییر باور ها

قدم اول شناسایی است

در قدم اول باید بدانید کدام باورهای شما هستند که شمارا از اهدافتان دور می‌کنند.چگونه؟ برای اینکه بدانید چه باورهایی در شما مانع رسیدن به اهدافتان شده است، ابتدا باید بدانید هدفتان چیست و سپس بر اساس آن بررسی کنید و دریابید کدام باورها در شماست که مانع رسیدن به آن‌ها می‌شود .

قدم دوم غوطه‌وری است .

شما باید خود را در سیستم باورهای جدید غوطه‌ور سازید که با سیستم ابتدایی باورهایتان متناقض است .

چگونه می‌توان خود را در باورهای تازه غوطه‌ور ساخت؟

شماره ۱ :اطلاعات

اطراف خود را با اطلاعات مثبت پرکنید .کتاب بخوانید ،در سمینارها شرکت کنید ،به سخنرانی‌های مفید گوش کنید ،برنامه‌های ویدیویی مثبت ببیند و ذهن خود را با اطلاعات مثبت ،سازنده و مفید پرکنید.

شماره ۲ :افرادی که با آن‌ها در تماس هستید.

کسانی که هرروز با آن‌ها در تماس هستید می‌توانند اثری بسیار عمیق بر شما داشته باشند.اطراف خود را با افرادی پرکنید که به شما انگیزه و نیرو می‌بخشند . بی‌تردید بسیاری از افراد که در روز می‌بینید کسانی نیستند که بتوانند چنین نیازی را برآورده کنند ،اما شما می‌توانید دایره‌ای از دوستان و یک مربی آگاه  داشته باشید که نیروهای منفی که طی روزدریافت می‌کنید خنثی کنند.

قدم سوم عمل است .

باید وارد عمل شوید .لازم است یک‌قدم به جلو بردارید .باید شجاعت عمل کردن را داشته باشید . شجاعت در معنای لغوی یعنی انجام کاری درزمانی که با چیزی مواجه شده‌اید که شمارا می‌ترساند.توجه داشته باشید شجاعت درزمانی که ترس وجود نداشته باشد معنای نخواهد داشت هر چیزی که بیش از همه شما را می ترساند، هر جایی که غار شماست،همان جایی است که باید بیش از جاهای دیگر اوقات خود را در آن بگذرانید.

هرقدر بیشتر در مواجه با غارهای زندگی تان قرار دهید ،بیشتر خواهید دانست که در این غار هیچ حیوان وحشی وجود ندارد و پیش از پیش بدون ترس پیش خواهید رفت.

برای تغییر باور ها باید مدوامت و تلاش فراوان داشت.